حسین حسین ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

ادم برفی کوچولو

مسافرت یک روزه

سلام عزیزم خوبی خسته نباشی از مسافرت یک روزمون پنجشنبه رفتیم تهران خونه ی مامان جون اینا عمو جونا و خاله جونا هم اومده بودن توهم حسابی با ریحان و زهرا و محمد بازی کردی و البته خیلی اذیتشون کردی شیطون بلا جمعه خاله مریم هم یه کوفته ی با حال و خوشمزه درست کرده بود که خیلی چسبید دستشون بی بلا شبم حرکت کردیم به طرف خونمون وقتی رسیدیم پاتو کردی تو یه کفش که میخوای بری پیش مامانی بردیمت و شبم اونجا موندی قراره بابایی از کلاس برگرده بره دنبالت بیاردت دوست دارم گل نازم ...
29 مهر 1391

سجاد گلم

روز اول مدرسه است سجاد جون داداش مبین جونه که امسال کلاس اول که فکر کنم اینقدر سرش شلوغ بوده تو تابستون که وقت نکرده موهاش و کوتاه کنه جیگرشو بقیه ی عکسا رو میذارم تو وبلاگ خودشون ...
27 مهر 1391

بدون عنوان

ژله ها هنوز نبسته بود برا همین با قالبش گذاشتم فقط به خاطر عکس نگید خاله جون مبین تنبل و بی سلیقه ست ...
27 مهر 1391